عرضه شرح رخدادهای قرن دوم پادشاهی در «تاریخ ایران از نگاهی دیگر»
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۶۲۲۰۶
به گزارش خبرنگار مهر، جلد دوم از مجموعه «تاریخ ایران از نگاهی دیگر» نوشته محمد نیکبخت با شمارگان ۱۰۰ نسخه، ۴۸۸ صفحه و بهای ۳۵۰ هزار تومان توسط انتشارات آذینه گل مهر منتشر شد. جلد نخست این مجموعه بهار ۱۴۰۰ منتشر شده بود. «تاریخ ایران از نگاهی دیگر» در ۱۳ مجلد تدوین شده است که ۱۲۱۰ سال تاریخ باستان – تا زمان مرگ یزدگرد سوم ساسانی – را دربر میگیرد و پس از آن به تاریخ طبری و تاریخ ابن اثیر متصل شده و اینگونه قریب به ۶۰۰ سال از تاریخ اسلام و بعد از اسلام نیز در آن گنجانده شده و بدین ترتیب ۱۸۰۰ سال از تاریخ ایران در این ۱۳ جلد به طور سالیانه ثبت شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما جلد دوم این مجموعه رویدادهای قرن دوم پادشاهی در ایران را دربر میگیرد. سال صدویکم شاهنشاهی در ایران برابر است با سال ۴۵۹ و ۴۵۸ قبل از میلاد مسیح و برابر با سال دوم المپیاد ۸۰. مورخ رویدادها را با ظهور ملاکی پیامبر یهودیان آغاز میکند و با ذکر رویداد جنگ پردیکاس با تمنیدها در سال دویستم شاهنشاهی به پایان میبرد.
در آغاز قرن دوم شاهنشاهی اردشیر اول ملقب به اردشیر درازدست پادشاه ایران بود. آن دوران مصر تحت سلطه پادشاهی ایران بود که شخصیتی به نام ایناروس علیه سلطه ایران شورش کرده و از آتن درخواست کمک میکند. یونانیها که در پایان قرن ششم قبل از میلاد بازارهای خود را در کرانه دریای سیاه – محل کسب غله – از دست داده بودند با کمال میل دعوت مصریها را برای کمک دادن به انها پذیرفتند.
آتنیها در قالب اتحادیه دلُس امیدوار بودند که تسلط ایرانیها را بر مصر به طور کلی از میان بردارند و روابط بازرگانی با مصر ایجاد کنند و از طریق واردات از مصر به تامین غله مورد نیاز خود بپردازند. اردشیر درازدست چون از شورش مصر آگاه شد سپاهی با بیش از ۳۰۰ هزار نیرو فراهم کرد و همچنین درصدد تشکیل یک نیروی دریایی هم برآمد. او هرچند که قصد داشت شخصا برای فرونشاندن شورش مصر حرکت، اما درباریان رفتن او را به صلاح ندانستند و در نهایت او عموی خود را به فرماندهی نیروها گماشت و به مصر ارسال کرد.
نویسنده اشاره کرده که قرن دوم شاهنشاهی برای مردم ایران قرنی سراسر آرامش بود، زیرا تمام درگیریها در غرب رواج داشت و داخل ایران از این بار مصیبت دور بود. اردشیر اول، اخس (ملقب به داریوش دوم) و ارشک ملقب به اردشیر دوم که یونانیها او را مِنِمون یعنی پرحافظه میدانند، پادشاهانی بودند که نسبتا برای رفاه مردم تلاش مضاعفی کردند و سعی داشتند سختیهای قرن اول را از دوش آنها بردارند.
در تمامی کتب تاریخی به سختی میتوان زمان دقیق وقوع حوادث تاریخی را تعیین کرد. نیکبخت برای حل این مشکل به سبک تاریخنگای قدما از جمله طبری و ابن اثیر روی آورده و تلاش کرده تا با نگاهی اجتهادی به تاریخ و بررسیهای بسیار به زمان دقیقی برای رخدادها برسد. دقت و تتبع نویسنده در متون تاریخی مختلف باعث شده تا این کتاب در ذکر تاریخ رویدادها منبعی خاص و یکه باشد و حتی برخی اشتباهات متون مرجعی چون تاریخ طبری و... هم بدان راه پیدا نکند.
نیکبخت در بخشی از پیشگفتار خود بر این مجلد چنین نوشته است: «خشایارشا پس از ۲۰ سال سلطنت به دست خواجهاش به قتل رسید و پسر بزرگش به نام اردشیر به جای او بر مسند حکومت نشست. پادشاهی اردشیر اول در سال ۹۵ شاهنشاهی آغاز شد و من در جلد اول پنج سال از سلطنت این مرد را به رشته تحریر در آوردم.
اردشیر در این پنج سال از عدم تمکین برادرش ویشتاسپ که در باختر بود رنجیده شد و پس از اینکه موفق نشد او را با خود همراه کند به جنگ او شتافت و در این نبرد به پیروزی رسید.
در جلد دوم ما با پادشاهانی جدید مواجه میشویم که از سلاله اردشیر یکم هستند. همچنین با پادشاهانی همچون سغدیان، داریوش دوم و تا آخرین سال سلطنت اردشیر دوم مواجه هستیم و به وضوح مشخص است که هیمنه پارسیان نزد ایرانیان فروریخته و بدین ترتیب سلسله هخامنشی به ضعف کشیده شده و راه برای هجوم اسکندر مقدونی به ایران باز میشود.»
کد خبر 5694933 محمد آسیابانیمنبع: مهر
کلیدواژه: تازه های نشر هخامنشیان تاریخ ایران باستان معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی نشریات موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی تازه های نشر ترجمه هفدهمین جشنواره شعر فجر نمایشگاه شهر خانواده جشنواره شعر فجر نقد کتاب دفاع مقدس جنگ تحمیلی تاریخ اسلام تاریخ ایران قرن دوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۶۲۲۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)
ماشاالله قصاب از جمله نامهایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیتهای پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دههی نود است.
مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشتهاش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدمهای اول انقلاب ۵۷ بعید است ناماش نیامده باشد.
به گزارش انصاف نیوز، یکی از مرموزترین چهرههایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. میگویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانهی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را دربارهی او خوانده که پر یراه هم به نظر نمیرسد. در غورم در تاریخ پی تمام گمشدهها میگردم. اما برخی از این گمشدهها چنان پررنگ بودهاند که شاید نباید گم میشدهاند، نمونهاش همین جناب که عکساش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران میبینید. ماشاالله کاشانیخواه.
در فضای وب چیز چندانی دربارهاش وجود ندارد. همینکه از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیتهی حفاظت از سفارت آمریکا میشود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار میکرد نقش ایفا میکند و بعد بیرونراندناش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی میرود در حوزهی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیقتر «بخیهها» بوده. جوری که نوشتهاند «خلخالی از دست او به تنگ آمدهبود»!
او رقیب محمد گاوینامی بوده که خود را به چریکهای فدایی منتسب میکرده و میخواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دستبهدامن قصاب میشود و خب قصاب گاو را زمین میزند و پیروز میدان میشود.
تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول میگرفت برای ویزاگرفتن. رشوه میگرفت برای ردکردن کسانیکه میخواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بینظمیای بود که درش میتازاند. جالب اینکه او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چهها کرده و بحث محاکمهاش پیش آمد، گم شد.
مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطبزاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربدهکش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایدهئولوژی. تشنهی دیدهشدن بود. چهلوسه سال از گم شدن یا دقیقتر ناپدیدشدناش میگذرد. مُرده؟ در گوشهای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد.
اما این مردِ زورمند با دارودستهاش در میانهی تاریخِ ما چه میکرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکاییها و روسها؟ چهگونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمیداند». قصابها تاریخ نمیسازند اما میتوانند بردهگانی شوند که تاریخ میخواهدشان…
محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دههی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دههی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.
کانال عصر ایران در تلگرام